آیا در قرآن آیات متشابه وجود دارد؟

 
تعریف محکم و متشابه
محکم - در مقابل متشابه - به معنای استوار و خلل ناپذیر، از ریشه‏ی «حَکَمَ حَکْماً» به معنای «مَنَعَ مَنعاً» است و معنای بازداشتن و جلوگیری از هرگونه اخلال‏گری و تباهی را می‏رساند.

راغب اصفهانی می‏گوید: حَکَم در اصل به معنای منع نمودن و جلوگیری به کار رفته است، البته جلوگیری از افساد به جهت اصلاح.

بنابراین، به هر گفتاری که رسا و شبهه ناپذیر باشد و مورد کج فهمی قرار نگیرد، محکم می‏گویند. یعنی: مستحکم و خلل ناپذیر[1] آیات محکم، آیاتی است که مفهوم آن به قدری روشن باشد که جای گفت و گو و بحث در معنای آن وجود نداشته باشد؛ مثل آیات «قل هو الله احد»، «لیس کمثله شی‏ء»، «اللَّه خالق کل شی‏ء» و ... آیات محکمات در قرآن «ام الکتاب» نامیده شده است. ام‏الکتاب یعنی ریشه، مرجع و مفسّر آیات متشابه.[2]

متشابه از ریشه‏ «شُبْه» (اسم مصدر)، به معنای «مثل و همانند» یا «شَبَه» (مصدر)، به معنای «همانند بودن» است، به گونه ای که این همانندی، مایه‏ شبهه گردد. زیرا حقیقت پنهان گردیده، و حق و باطلِ به هم آمیخته مایه‏ اشتباه است. از این رو گفتار یا یک کردار حق‏ گونه به صورت باطل جلوه‏ گر شده است و همچنین بالعکس.

راغب اصفهانی درباره‏ متشابه در قرآن می‏گوید: «والمتشابه من القرآن ما أشکل تفسیره لمتشابهته بغیره متشابهات قرآن آن است که تفسیرش مشکل می‏باشد، زیرا نمودِ آنچه هست را ندارد و به چیز دیگری شبیه است.» در مورد قرآن، آن چیز دیگر، جز ظلالت و گمراهی نمی باشد. «فماذا بَعْد الحقّ الالضلال»؛[3] پس کلام حق (قرآن کریم) هرگاه نمودی جز حق داشته باشد و به باطل شباهت داشته باشد، آن را متشابه گویند.[4]
 
آیا در قرآن آیات متشابه وجود دارد؟
طبق آیه‏ شریفه «وَ هُوَ الَّذی اَنْزَلَ عَلیکَ الْکِتابَ مِنْه آیاتً محکماتً هُنَّ اُمُّ الکتاب و اُخَرُ متشابهات...[5] که می گوید: بخشی از آیات قرآن، محکم و بخشی دیگر متشابه می‏باشد و آیات محکم را مرجع و توضیح دهنده‏ آیات متشابه قرار دهید، بی‏تردید آیات متشابه در قرآن وجود دارد.

حال که معنای محکم و متشابه روشن شد و قرآن کریم نیز به وجود آیات متشابه تصریح نموده است، به اقسام تشابه در قرآن اشاره می‏کنیم:
 
تشابه اصلی و عَرَضی
تشابه در آیات قرآن، دو گونه است: تشابه اصلی و عرضی، تشابه اصلی آن است که به جهت کوتاهی لفظ و بلندی معنا به وجود آمده است. از یک سو الفاظ و کلمات موضوعه در زبان عرب، بیش‏تر برای افاده‏ی معانی کوتاه و سطحی ساخته شده و گنجایش و کشش معانی گسترده و عمیق را ندارد. و از سوی دیگر قرآن ملتزم بود از واژه‏های عرب و شیوه‏های کلامی آنان استفاده کند «اِنّا جَعَلْناهُ قُرآناً عربِیاً لعلّکم تَعْقلون»[6]

از این رو برای معانی والا به ناچار راه کنایه و مجاز و استعاره را پیمود و این خود، بر عرب غریب می‏نمود، برای نمونه آیه‏ی «و ما رمَیْتَ اذرمیت و لکنَ اللَّه رَمی»؛[7]

«و چون (ریگ به سوی آنان) افکندی، تو نیفکندی بلکه خدا افکند». اشاره به قدرت ناچیز انسان در انجام افعال اختیاری است. در مقابلِ عوامل مؤثر در به‏ وجود آمدن آن، که همگی با اذن الهی انجام می‏گیرد. درک این معنا برای عرب آن روز دشوار بود، بنابراین بوی جبر از آن استشمام می‏گردید.

تشابه عَرَضی در آن دسته از آیات است که درآغازِ اسلام متشابه نبوده، مسلمانان با سلامت طبع و خلوص نیت با آن برخورد می‏کردند. بدین لحاظ معنا و مراد آن را به خوبی درک نموده، هیچ گاه این آیه شبه ه‏ای ایجاد نمی‏کرد.

ولی پس از به وجود آمدن مسائل کلامی و رایج شدن برخی مطالب فلسفی که جسته و گریخته به گونه‏ای ناپخته از یونان به این دیار راه پیدا کرده بود، بر چهره‏ی بسیاری از آیات هاله‏ای از غبار ابهام نمودار گشت. آیاتی که تا دیروز از محکمات بود، امروز در زمره‏ی متشابهات درآمد. این بر اثر دست اندازی های ناروای برخی اهل کلام و ارباب جدل بود که چهره‏ی تابناک این‏گونه آیات را دگرگون ساخت و از درخشش و تابش اولی خود فرو افکند.

به عنوان مثال، در آیه‏ی شریفه‏ی «یوم یُکشَفُ عَنْ ساقٍ و یُدْعونَ الَی السُّجود فَلا یَسْتَطیعونَ»[8]که کلمه‏ی «ساق» در آن به کار رفته است؛ استعمال لفظ «ساق» در متعارف عرب، کنایه از شدت و وخامت امر است، چنان‏چه گفته‏ اند: «و قامت الحرب علی ساق؛ جنگ بر پا ایستاد» یعنی شدت گرفت.

«کشف ساق» کنایه از آمادگی کامل برای انجام کار است، یعنی دامن به کمر زدن. زیرا لازمه‏ آن، کشف ساق پا است. این آیه طبق استعمال متعارف، دلالت بر آن دارد که روز قیامت اوضاع شدت یافته، رو به وخامت می‏گذارد و کفار در حالت سختی قرار می‏گیرند.[9] ولی اشاعره و اهل تجسم آن را به ظاهر لفظ گرفته گفته‏ اند: «مقصود، ساق پای خدا است که در آن روز برهنه شود و کفار مأمور به سجود گردند و نتوانند.»[10]
 
فلسفه‏ وجود آیات متشابه در قرآن کریم
با این‏که قرآن نور و روشنایی و سخن حق و آشکار است و برای هدایت عموم مردم آمده است، چرا آیات متشابه دارد و چرا محتوای بعضی از آیات آن چند وجه دارد که موجب سوء استفاده‏ی فتنه انگیزان شود؟

ممکن است جهات زیر، سرّ وجود آیات متشابه باشد:

1ـ الفاظ و عباراتی که در گفت و گوهای انسان‏ها به کار می‏رود، تنها برای نیازمندی‏های روزمره به‏وجود آمده و به همین دلیل، به محض این که از دایره‏ی زندگی محدود مادی بشر خارج شویم و سخن درباره‏ی ماوراء الطبیعت، به میان آید، به روشنی می‏بینیم که الفاظ ما قالب آن معانی نیست و ناچاریم کلماتی را به کار بریم که از جهات مختلفی نارسایی دارد، همین نارسایی‏های کلمات، سرچشمه‏ی قسمت قابل توجهی از متشابهات قرآن است.[11]

2ـ بسیاری از حقایق، مربوط به جهان دیگر یا جهان ماورای طبیعت است که از افق افکار ما دور می باشد و ما به حکم محدود بودن در زندان زمان و مکان، قادر به درک عمق آن‏ها نیستیم. این نارسایی افکار ما و بلند بودن افق آن معانی، سبب دیگری برای تشابه قسمتی از آیات است؛ مانند بعضی از آیات مربوط به قیامت و امثال آن.[12]

علامه‏ طباطبایی‏ رحمه الله می‏فرماید: «سراسر قرآن محکم است، ولی چون در نزول به نشئه‏ی فکر بشر غیر معصوم می‏رسد، تشابه صورت می‏گیرد. همان‏گونه که باران پیش از فرود آمدن بر زمین، کف ندارد ولی پس از فرود و حرکت بر زمین، کف در آن ایجاد می‏شود، از آسمان معرفت نیز کفِ متشابه نازل نشده است».[13]

3ـ صاحبان عقل و علما، اندیشه‏ های خود را به کار گرفته و با تلاش و کوشش و دقت و استدلال به مقصود حقیقی خداوند پی برند و بدین وسیله مراتب فضل و برتری آنان، بر سایر مردم روشن شود و به مراتب عالی برسند.[14]

4ـ سری دیگر که اخبار اهلبیت ـ علیهم السلام ـ نیز آن را تأیید کرده اند، این است که وجود این گونه آیات در قرآن، نیاز شدید مردم را به پیشوایان الهی (راسخان در علم) و پیامبرصلی الله علیه وآله و اوصیای او روشن می‏سازد و سبب می‏شود که مردم، به جهت نیاز علمی به سراغ آنان بروند و رهبری ایشان را به رسمیت بشناسند و از علوم دیگر و راهنمایی‏های مختلف آنان نیز استفاده کنند.[15]
 
پی نوشت:
[1] . معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، ص 271.
[2] . تفسیر نمونه، ج 2، ص32.
[3] . یونس/ 32.
[4] . معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، ص 273.
[5] . آل عمران/ 7.
[6] . زخرف/ 3.
[7] . انفال/ 17.
[8] . قلم/ 42.
[9] . اکتشاف، ج 4، ص 592.
[10] . معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، ص 286 - 285.
[11] . تفسیر نمونه، ج 2، ص 323.
[12] . همان.
[13] . جوادی آملی، قرآن در قرآن، ص 416.
[14] . طوسی، التبیان، ج 2، ص 9؛ و نهاوندی، نغمات الرحمن، ج 1، ص 20.
[15] . تفسیر نمونه، ج 2 ص 324، جوادی آملی، قرآن در قرآن، ص 418.


منبع: سایت پایگاه تحقیقاتی القرآن